چگونه از ماتریکس زندگی خارج شویم ؟
این مقاله به تو خواننده کمک خواهد کرد تا از ماتریکس زندگی خارج شوی !! لطفا و در ابتدا ویدیوی زیر را کامل مشاهده کن :
به شیوه زندگی بیشتر مردم فکر کنید:
آنها خود را مجبور می کنند صبح زود از خواب بیدار شوند، لباس بپوشند، مستقیماً به محل کار رانندگی کنند، ۸ ساعت یا بیشتر را صرف کارهایی کنند که از آنها متنفرند، با ماشین به خانه برگردند، اینترنت را جستجو کنند یا اخبار تا حدود زیادی دورغ دنیا را تماشا کنند، و سپس بخوابند، و فقط همین روند را تکرار کنند. همان روال روز بعد تقریباً تا پایان عمرشان.
در فرهنگ بسیاری از کشورها ، ما این نوع زندگی را عادی و حتی سالم می دانیم، اما اگر فکر کنید، این سبک زندگی اصلاً سالم نیست . بلکه مریض است . و انسان ارزشی بالاتر از اینها دارد. حضور ما در این کره خاکی به طرز شگفت آوری عجیب و غیرقابل تصور است .
زندگی می تواند فوق العاده زیبا باشد، اما به جای اینکه از زندگی در شادی و آرامش نهایت استفاده را ببریم، زندگی در رنج و درگیری را هدر می دهیم. دلیلش این است که ما طوری برنامه ریزی شده ایم که باور کنیم این تنها راه زندگی است. عادات، سنت ها و باورهای جزمی ما را به ماشین های بی فکری تبدیل کرده است که مسیر از پیش تعیین شده ای را دنبال می کنند که به اجبار بر ما تحمیل شده است.
با این حال، این برنامهنویسی میتواند شکسته شود، اگر بدانیم که تغییر روش زندگیمان در دست ماست و جسارت کافی برای شورش علیه بیماری فرهنگمان را در قلب خود جمع کنیم. اگر احساس میکنید آماده سفری رهایی و کشف هستید، در اینجا هشت تا از مهمترین کارهایی که میتوانید در حال حاضر انجام دهید تا برنامهریزی کنید و از ماتریکسی که از همان روزی که به دنیا آمدید در آن گرفتار شدهاید فرار کنید، آمده است.
باهم پیش برویم و موارد را دنبال کنیم.
چگونه ماتریس افراد را کنترل می کند؟
هنجارهای اجتماعی
هنجارهای اجتماعی به قوانین، انتظارات و ارزش های نانوشته ای اشاره دارد که رفتار را در یک جامعه معین هدایت می کند. این هنجارها اغلب بر اساس باورهای فرهنگی، سنت ها و سوابق تاریخی هستند و می توانند به طور گسترده ای بین جوامع و مناطق مختلف متفاوت باشند.
من به عنوان یک فرد، از جهات مختلف تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی هستم. به عنوان مثال، ممکن است برای تطابق با ازدواج سنتی، فشاری احساس کنم، مانند اینکه انتظار میرود به شیوهای خاص عمل کنم یا مسیرهای شغلی خاصی را بر اساس ازدواج خود دنبال کنم. علاوه بر این، من ممکن است تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی در مورد رفتار اجتماعی قرار بگیرم، مانند نحوه لباس پوشیدن، صحبت کردن یا تعامل با دیگران در محیط های مختلف.
هنجارهای اجتماعی می توانند صریح و ضمنی باشند و می توانند توسط نهادهای اجتماعی مختلف مانند مدارس، سازمان های مذهبی و رسانه ها اجرا شوند. این هنجارها می توانند تأثیر قدرتمندی بر افکار، باورها و رفتارهای من داشته باشند و به درک من از آنچه در جامعه من «عادی» یا «قابل قبول» تلقی می شود، شکل دهند.
با این حال، یادآوری این نکته مهم است که هنجارهای اجتماعی ثابت یا تغییر ناپذیر نیستند. آنها می توانند در طول زمان با تکامل نگرش ها و باورهای اجتماعی تغییر کنند و افراد این قدرت را دارند که از طریق اقدامات و حمایت های خود این هنجارها را به چالش بکشند و تغییر شکل دهند. با زیر سوال بردن هنجارهای اجتماعی و حمایت از تغییر، می توانم به ایجاد جامعه ای فراگیرتر و عادلانه تر کمک کنم.
تحصیلات
آموزش به فرآیند کسب دانش، مهارت ها، ارزش ها و نگرش ها از طریق روش های رسمی یا غیررسمی اطلاق می شود. بهعنوان یک فرد، احتمالاً آموزش را از طریق مؤسسات رسمی مانند مدارس، کالجها یا دانشگاهها و همچنین منابع غیررسمی مانند کتاب، اینترنت و تجربیات شخصی تجربه کردهایم.
آموزش رسمی اغلب شامل برنامه های مطالعاتی ساختاری است که برای ارائه دانش و مهارت های مورد نیاز افراد برای موفقیت در زمینه های انتخابی خود طراحی شده اند. این برنامه ها ممکن است شامل سخنرانی ها، خواندن، تکالیف، امتحانات و سایر اشکال ارزیابی باشد که برای ارزیابی پیشرفت و درک فرد از موضوع مورد استفاده قرار می گیرد.
با این حال، آموزش به برنامه های تحصیلی رسمی محدود نمی شود. افراد همچنین می توانند از طریق روش های غیررسمی مانند یادگیری خودراهبر، آموزش در حین کار و تجربیات شخصی بیاموزند. این منابع غیررسمی آموزش میتواند به اندازه آموزش رسمی در کمک به افراد برای توسعه دانش، مهارتها و نگرشهایی که برای موفقیت در زندگی نیاز دارند، ارزشمند باشد.
ساختارهای شرکتی
ساختارهای شرکتی به سیستمها، سیاستها و شیوههای سازمانی اشاره دارد که بر نحوه عملکرد کسبوکارها حاکم است. بهعنوان یک فرد، احتمالاً با ساختارهای شرکتی در موقعیتهای مختلف، چه به عنوان یک کارمند، یک مشتری یا عضوی از عموم مردم مواجه شدهام.
ساختارهای شرکتی بسته به اندازه، صنعت و فرهنگ یک شرکت می تواند بسیار متفاوت باشد. آنها می توانند شامل سیاست ها و رویه های رسمی، ساختارهای مدیریت سلسله مراتبی و سیستم هایی برای ارزیابی و پاداش عملکرد کارکنان باشند.
به عنوان مثال، من به عنوان یک کارمند، ممکن است ساختارهای شرکتی را از طریق سیاست های مربوط به کدهای لباس، حضور و غیاب و معیارهای عملکرد تجربه کرده باشم. همچنین ممکن است با ساختارهای مدیریت سلسله مراتبی مواجه شده باشم که در آن تصمیمات و دستورالعمل ها از مدیریت بالاتر به کارکنان سطوح پایین تر جریان می یابد.
ساختارهای شرکتی می تواند تأثیر قابل توجهی بر رفاه و موفقیت کارکنان، مشتریان و جامعه وسیع تر داشته باشد. به عنوان مثال، یک شرکت با فرهنگ سازمانی سمی ممکن است محیطی پر از استرس، فرسودگی شغلی و روحیه پایین را در بین کارکنان خود ایجاد کند. از طرف دیگر، یک شرکت با تعهد قوی به رفاه کارکنان ممکن است تعادل بین کار و زندگی، فرصتهای توسعه حرفهای و پاداش منصفانه را در اولویت قرار دهد.
به عنوان یک فرد، میتوانم با حمایت از تغییرات مثبت و مسئولیتپذیری شرکتها در قبال اقداماتشان، در شکلدهی ساختارهای شرکتی نقش داشته باشم. این ممکن است شامل حمایت از شرکت هایی با تعهدات اجتماعی و زیست محیطی قوی، شرکت در کمپین ها یا اعتراضات حمایتی، یا حتی راه اندازی کسب و کار خودم با تعهد به شیوه های اخلاقی و پایدار باشد.
چگونه از ماتریکس زندگی فرار کنیم ؟
فرار از ماتریس می تواند یک فرآیند پیچیده و چالش برانگیز باشد، زیرا شامل رهایی از هنجارهای عمیق اجتماعی، باورهای فرهنگی و عادات شخصی است که ادراکات و رفتارهای ما را شکل می دهد.
فرضیات خود را زیر سوال ببرید
زیر سوال بردن مفروضات شما گام مهمی در به چالش کشیدن باورها و تعصبات شماست. به عنوان یک فرد، میتوانم با انعکاس منظم افکار و اعمال خودم، زیر سؤال بردن مفروضاتم را تمرین کنم و برای در نظر گرفتن دیدگاههای جایگزین باز باشم.
این ممکن است شامل پرسیدن سوالاتی از خودم باشد، “چه فرضیاتی درباره این وضعیت دارم؟” یا “چه باورها یا سوگیری هایی ممکن است بر تفکر من تاثیر بگذارد؟”
با توجه به مفروضات و سوگیری های خودم، می توانم شروع به کشف ایده ها و روش های جدید فکر کنم که ممکن است پیش فرض های من را به چالش بکشد.
زیر سوال بردن مفروضات من همچنین می تواند شامل جستجوی دیدگاه ها و تجربیات متنوع باشد. این ممکن است به معنای خواندن کتابها یا مقالاتی باشد که باورهای من را به چالش میکشد، با افرادی از پیشینهها یا فرهنگهای مختلف ارتباط برقرار کنم، یا سرگرمیها یا علایق جدید را کشف کنم.
در نهایت، زیر سؤال بردن فرضیات من در مورد باز بودن برای رشد و تغییر است، و تشخیص اینکه ممکن است تصورات و باورهای خودم همیشه دقیق یا کامل نباشند. با پذیرش این طرز فکر، می توانم به یادگیری و رشد ادامه دهم و درک دقیق تر و فراگیرتری از دنیای اطراف خود ایجاد کنم.
به دنبال تجربیات جدید باشید
به عنوان یک فرد، جستجوی تجربیات جدید گام مهمی در گسترش افق هایم و به چالش کشیدن پیش فرض هایم است. این ممکن است شامل امتحان کردن غذاهای جدید، سفر به مکانهای جدید یا تعامل با افراد از فرهنگها یا پیشینههای مختلف باشد.
با قرار دادن خودم در معرض تجربیات جدید و ناآشنا، می توانم درک خود را از جهان گسترش دهم و دیدگاهی ظریف تر و همدلانه تر ایجاد کنم. این می تواند به من کمک کند تا موانع را از بین ببرم و درک بین گروه ها و جوامع مختلف را ارتقا دهم.
برای جستجوی تجربیات جدید، می توانم تلاش آگاهانه ای انجام دهم تا از منطقه راحتی خود خارج شوم و چیزهای جدید را امتحان کنم. ممکن است شامل ثبت نام در یک کلاس یا کارگاه آموزشی در یک منطقه جدید، شرکت در یک رویداد فرهنگی یا جشنواره، یا حتی ایجاد مکالمه با شخصی باشد که معمولاً ممکن است با او تعامل نداشته باشم.
جستوجوی تجربیات جدید میتواند شامل باز بودن برای فرصتهای بینظیر باشد که در زندگی روزمره من به وجود میآیند. این ممکن است به معنای بله گفتن به دعوت یک دوست باشد، مسیر دیگری را برای رسیدن به محل کار انتخاب کنم، یا صرفاً در فعالیتهای روزانهام هوشیارتر و حضور داشته باشم.
جستجوی تجربیات جدید به معنای پذیرش حس کنجکاوی و ماجراجویی و درک این موضوع است که همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری و کشف در مورد دنیای اطراف من وجود دارد.
تفکر انتقادی را تمرین کنید
به عنوان یک فرد، تمرین تفکر انتقادی مستلزم ایجاد توانایی برای ارزیابی عینی تر اطلاعات و ایده ها و شناسایی سوگیری ها و مغالطه های منطقی است. این می تواند به من کمک کند تا تصمیمات آگاهانه تری بگیرم و از تحت تاثیر قرار گرفتن پیام های گمراه کننده یا دستکاری شده اجتناب کنم.
برای تمرین تفکر انتقادی، می توانم با زیر سوال بردن مفروضات و جستجوی شواهدی برای حمایت یا به چالش کشیدن دیدگاه های مختلف شروع کنم. این ممکن است شامل انجام تحقیقات، بررسی ادعاها و جستجوی منابع متعدد اطلاعاتی باشد.
همچنین میتوانم با ارزیابی استدلالها و شواهد به روشی منظم و منطقی، مهارتهای تحلیلی خود را توسعه دهم. ممکن است شامل تجزیه استدلال های پیچیده به اجزای سازنده آنها، شناسایی نقاط قوت و ضعف و در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین باشد.
یکی دیگر از جنبه های کلیدی تمرین تفکر انتقادی آگاهی از سوگیری ها و مفروضات خودم و تلاش فعالانه برای غلبه بر آنهاست. این ممکن است شامل انعکاس منظم در فرآیندهای فکری و باورهای خودم، جستجوی دیدگاههای مختلف و بازخورد و انتقاد سازنده باشد.
در نهایت، تمرین تفکر انتقادی این است که بتوانیم به اطلاعات و ایدهها با احساس شک و تشخیص نزدیک شویم و بر اساس استدلال و شواهد متقن تصمیم بگیریم تا جذابیتهای احساسی یا ایدئولوژیک.
توسعه همدلی
توسعه همدلی شامل توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران و پاسخگویی به نیازها و نگرانی های آنها با مهربانی و شفقت است.
برای توسعه همدلی، می توانم با گوش دادن فعالانه به دیگران و تلاش برای درک دیدگاه ها و تجربیات آنها شروع کنم. این ممکن است شامل پرسیدن سؤالات باز، تأمل در پاسخ های آنها و نشان دادن علاقه و نگرانی واقعی باشد.
من همچنین میتوانم با شناخت و مدیریت احساسات خود و توانایی همدردی با دیگران در موقعیتهای مختلف، هوش هیجانی خود را توسعه دهم. این ممکن است شامل تمرین ذهن آگاهی، مدیتیشن یا تکنیک های دیگر برای مدیریت استرس و اضطراب باشد.
یکی دیگر از جنبه های مهم توسعه همدلی این است که بتوانم خودم را به جای دیگران بگذارم و نیازها و نگرانی های آنها را طوری در نظر بگیرم که انگار مال خودم هستند. این ممکن است شامل تصور سناریوها و دیدگاههای مختلف یا جستجوی فعال تجربیات و دیدگاههای مختلف برای گسترش درک من از جهان باشد.
در نهایت، توسعه همدلی در مورد توانایی برقراری ارتباط با دیگران در سطح عمیق تر، و شناخت انسانیت و ارتباط متقابل مشترک ما است. با تمرین همدلی، می توانم فردی دلسوزتر و فهمیده تر شوم و به جامعه ای آرام تر و هماهنگ تر کمک کنم.
اقدام نهایی را انجام دهید
برای اقدام، میتوانم با شناسایی مناطقی که میتوانم تأثیر مثبت بگذارم، چه در زندگی شخصیام، چه در جامعهام یا در مقیاس بزرگتر، شروع کنم. این ممکن است شامل تعیین اهداف، برنامه ریزی و برداشتن گام های مشخص برای دستیابی به آنها باشد.
من همچنین میتوانم روی توسعه مهارتهای رهبری خود کار کنم و بتوانم دیگران را تشویق و ترغیب کنم تا در کنار من اقدام کنند.
یکی دیگر از جنبه های مهم اقدام این است که بتوانم رویکرد خود را با تغییر شرایط تطبیق داده و تنظیم کنم. این ممکن است مستلزم انعطاف پذیری و بازخورد بودن باشد و در صورت نیاز قادر به تغییر مسیر یا اصلاح دوره باشد.
در نهایت، اقدام به این است که بتوانم ایده ها و آرزوهایم را به نتایج ملموس تبدیل کنم و تغییر مثبتی در جهان ایجاد کنم. با اقدام، می توانم به تغییرات مثبت کمک کنم و تأثیر معناداری بر دنیای اطراف خود بگذارم.
فرار از ماتریس زندگی : با ایجاد مدل های کسب و کار جایگزین
در دنیای امروز، بسیاری از مردم احساس میکنند در محدوده هنجارهای اجتماعی و ساختارهای شرکتی گرفتار شدهاند، که میتواند مانع از دستیابی آنها به پتانسیل کامل و داشتن زندگی پربار شود. برای فرار از ماتریس و به دست آوردن کنترل مجدد بر زندگی خود، یک رویکرد این است که مدل های کسب و کار جایگزینی را بررسی کنیم که استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی را در اولویت قرار می دهد.
یکی از راههای فرار از ماتریس، پذیرش کارآفرینی و راهاندازی کسبوکاری است که با ارزشها و علایق شخصی ما همسو باشد. با ایجاد کسبوکار خود، میتوانیم حس استقلال و کنترل بر کار خود را ایجاد کنیم و شغلی را دنبال کنیم که برای ما رضایتبخش و معنادار باشد. علاوه بر این، میتوانیم کسبوکار خود را بر اساس اصول مسئولیت اجتماعی و پایداری طراحی کنیم، که میتواند به ما کمک کند تا تأثیر مثبتی بر جهان بگذاریم و با ارزشهای شخصیمان هماهنگ شویم.
رویکرد دیگر برای فرار از ماتریس، کشف مدلهای کسبوکار جایگزین، مانند تعاونیها، مشاغل متعلق به کارمندان یا شرکتهای اجتماعی است. این مدلها همکاری و تصمیمگیری جمعی را در اولویت قرار میدهند و میتوانند محیط کار عادلانهتر و دموکراتیکتری را فراهم کنند. با پیوستن یا ایجاد کسبوکاری که بر اساس این اصول عمل میکند، میتوانیم حس کنترل و مالکیت بر کار خود به دست آوریم و در عین حال به جامعهای عادلانهتر و سالم تر کمک کنیم.
به طور کلی، با پذیرش مدل های کسب و کار جایگزین و اولویت دادن به استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی، می توانیم از ماتریس فرار کنیم و کنترل زندگی خود را دوباره به دست آوریم. چه از طریق کارآفرینی و چه از طریق مدلهای کسبوکار مشارکتی، ما میتوانیم یک شغل و زندگی ایجاد کنیم که با ارزشهای شخصی ما همسو باشد و به ساختن دنیایی بهتر برای همه کمک کند.
نتیجه
ماتریکس که جهان و زندگی فردی ما را کنترل میکند میتواند طاقتفرسا و سرکوبکننده باشد، اما مانعی غیرقابل عبور نیست. با زیر سوال بردن مفروضات خود، جستجوی تجربیات جدید، تمرین تفکر انتقادی، توسعه همدلی و اقدام، می توانیم شروع به رهایی از محدودیت هایی کنیم که ما را عقب نگه می دارد.
علاوه بر این، مدلهای کسبوکار جایگزین روشی قدرتمند برای فرار از ماتریس و بازپسگیری کنترل زندگیمان ارائه میدهند. چه از طریق کارآفرینی، تعاونی ها، مشاغل متعلق به کارمندان یا شرکت های اجتماعی، ما می توانیم شغل و زندگی ای ایجاد کنیم که با ارزش های شخصی ما همسو باشد و به ساختن دنیایی بهتر برای همه کمک کند.
گرچه فرار از ماتریس ممکن است آسان نباشد، با فداکاری، پشتکار و تعهد به زندگی با هدف و معنا امکان پذیر است. با پذیرش مدلهای کسبوکار جایگزین و اولویت دادن به استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی، میتوانیم از محدودیتهایی که ما را عقب نگه میدارند رها شویم و دنیایی عادلانهتر و منصفانهتر برای خود و نسلهای آینده ایجاد کنیم.
صد سال بعد
مثل سال ۱۵۰۰
هممون با خانواده ها مون و دوستامون زیر خاک خواهیم بود.
غریبه ها توی خونه هایی که ما براش سخت کار کردیم و زحمت کشیدیم زندگی میکنند.
و یکی دیگه صاحب همه چیزهایی میشه که امروز مال ما هستند.
بیشتر اموال و دارایی هامون اهدا میشن یا دور انداخته میشن و از بین میرن
از جمله ماشینی که یه مبلغ هنگفتی صرفش کردیم و احتمالا آهن قراضه میشه.
نوادگانمون به زور بدونن ما کی هستیم. نه ما رو یادشون میاد ؟ چند نفر از ما میدونه پدربزرگش کی بوده ؟
بعد از اینکه میمیریم چندسالی به یادمون هستند.
و چند دهه بعد حتی خاطره هم نخواهیم بود.
اگر یک روز مکث کنیم و این سوالات رو تحلیل و آنالیز کنیم شاید متوجه بشیم چه قدر نگرانی راجع به ۹۹ درصد چیزهایی که روزانه ذهنمون رو مشغول میکنند ، بی فایده است.اگر فقط میتونستیم خیلی کوتاه بهش فکر کنیم. رویکردها و تفکراتمون تغییر میکرد و متفاوت عمل میکردیم. و از ماتریکس زندگی فرار کنیم.
این گفته یادتون باشه :
اگه ۵ سال دیگه اهمیت نداره ، ۵ دقیقه بیشتر صرف ناراحتی و نگرانی راجع بهش نکن.
دیدگاه ها