۵ قانون اساسی عکاسی که برای گرفتن عکس خوب باید دنبال کنید
آیا از عکس هایی که می گیرید ناامید هستید؟ شما تنها نیستید ، حقیقت این است که عکاسی خیره کننده سخت تر از آن چیزی است که مردم تصور می کنند ، عمدتاً به این دلیل که عکاسی بیشتر مربوط به نحوه عکاسی شما است تا آنچه که عکاسی می کنید. حتی صحنه های زیبا و سوژه ها می توانند بسیار ناخوشایند به نظر برسند ، اگر کسی که پشت دوربین است ، احساس کاملی از نحوه گرفتن عکس به روشی که می خواهد آن را پیدا کند ، ندارد. نمی تواند عکس خوبی هم بگیرد. کل روند “گرفتن یک عکس” به عنوان ترکیب نامیده می شود ، و اگر می خواهید عکاسی باکیفیتی داشته باشید ، چند قانون اساسی عکاسی وجود دارد که باید با هم ترکیب و در نظر بگیرید.
توجه : حتی اگر ما آنها را “قوانین ” بنامیم ، آنها قانون های اصلی نیستند – و نباید در هر عکسی که می گیرید ، همه آنها را رعایت کنید. بیاموزید که چرا این قوانین وجود دارند ، سپس آنها را در هر مورد ضروری برای هر عکاسی که در آینده قصدش را دارید ، اعمال کنید.
۱. قانون یک سوم در عکاسی
برای بسیاری از عکاسان، قانون سوم اولین قطعه از تئوری عکاسی است که آنها باید یاد بگیرند .
- توصیه می شود : نحوه استفاده از قاعده سوم در عکاسی
اگر این مورد را از قبل می شناسید ، در صورت تمایل به قسمت بعدی بروید. اگر چیزی در مورد آن نشنیده اید ، توجه کنید – این با ارزش ترین قانونی است که یاد خواهید گرفت.
اولین باری که دوربین را انتخاب کردید ، احتمالاً احساس می کنید که مجبور هستید موضوع را محور کنید. از این گذشته ، باید به این موضوع توجه داشته باشد ، که توجه بیشتر در مرکز جلب شده است ، درست است؟ بعضی اوقات این توجه خوب کار می کند ، اما غالباً این منجر به عکسی می شود که به نوعی احساس آرامش داشته باشیم و پیش خود بگوییم ، عکس خوبی شده است.
تصویری کاملاً متمرکز ، در بیشتر موارد حس تعادل خود را از دست می دهد. به نظر می رسد متناقض است ، اما درست است. اگر سر یک فرد در مرکز باشد ، بدن آنها در زیر است و هوای خالی بالاتر از آن است … این نامتعادل است. The Rule of Thirds یکی از راه های حل این مسئله است.
تصور کنید که یک عکس را در یک شبکه ۳ × ۳ تقسیم کنید و به چهار گوشه بخش مرکز نگاه کنید. اینها نقاط تقاطع “سومین” است – یک سوم از بالا ، یک سوم از پایین ، از چپ و از سمت راست. هنگام عکسبرداری ، سوژه را در یکی از این چهار نقطه قرار دهید.
کارشناسان عکاسی بورس این کار را بسیار انجام می دهند ، زیرا این یک راه آسان برای جذاب تر کردن عکس ها است. به یاد داشته باشید که Rule of Thirds برای تولید عکس های دیدنی کافی نیست – اما قطعاً یک ترکیب مهم است.
۲. نسبت طلایی
Ratio Golden مشابه قانون سوم است اما کمی پیشرفته تر. این قانون در عکاسی مبتنی بر یک مفهوم ریاضی است که می توانیم همه در طبیعت پیدا کنیم ، و این مفهوم از نظر تئوریکی توضیح می دهد که چرا ما چیزهای خاصی را می توانیم از نظر زیباییشناختی پیدا کنیم.
به عبارت ساده تر ، مجموعه طلایی رابطه ای را توصیف می کند:
هنگامی رخ میدهد که نسبت بخش بزرگتر به بخش کوچکتر، برابر با نسبت کل به بخش بزرگتر باشد. تعریف دیگر آن این است که «عددی (ثابت) مثبت است که اگر به آن یک واحد اضافه کنیم، به مربع آن خواهیم رسید».
این نسبت را می توان با مستطیل طلایی و مارپیچ طلایی نشان داد ، طرحی که معمولاً در گیاهان ، حیوانات و سایر اشکال طبیعت یافت می شود. نکته آخر این است که این نسبت می تواند به صورت ۱ به ۱.۶ ساده شود .
به تعبیری ، نسبت طلایی رابطه تعادل بین فضای خالی و فضای پر شده را توضیح می دهد. به عبارت دیگر ، برای هر ۱ بیت فضای پر شده ، به تعادل بین ۱.۶ بیت فضای خالی نیاز دارید. و اینگونه است که ما عکسهایی مانند عکس بالا و عکس زیر را می گیریم.
به نظر می رسد مانند یک عکس معمولی می باشد ، درست است؟ اما بسیاری از مردم به خاطر کیفیت ، این عکس را لایک می کنند. همانطور که معلوم است ، این عکس کاملاً به قانون نسبت طلایی مربوط می شود ، بنابراین جای تعجبی ندارد که چرا به نظر می رسد خیلی خوب و ملایم است.
۳. اصول گشتالت
در اواخر دهه ۱۸۰۰ ، مفهومی به نام روانشناسی گشتالت برجسته شد و این تئوری سعی در توضیح این داشت كه چگونه انسانها می توانند ادراكات معناداری را در یك دنیای ظاهرا آشفته به دست آورند. به طور خلاصه ، چگونه ذهنیت های ذهنی افراد را به صورت كلی منسجم سازمان می دهد؟
چند دهه بعد ، عکاسان با نتایج قابل توجه استفاده از این تئوری را در عکسهای خود آغاز کردند. اصول واقعی کمی انتزاعی و مبهم است ، اما ممکن است پس از بکاربردن آنها مفید واقع شوند. در اینجا موارد کلیدی ذکر شده است:
شکل : ما تمایز داریم اشیاء را با تقابل با محیط اطرافشان متمایز کنیم. هنگام تهیه آهنگ ، سوژه را طوری قرار دهید که فضای آنها به وضوح مشخص شود – که به بینندگان کمک می کند تا منظور خود از عکس را درک کنند.
پیشرفت : ما تمایل داریم اشیاء را که از لحاظ نزدیکی با یکدیگر قرار دارند ، به عنوان یک گروه درک کنیم. گروه بندی کارها با یکدیگر – چه با استفاده از موقعیت و چه از عمق – می تواند به شما کمک کند حس تعادل را در طول عکس ایجاد کنید.
تشابه : در گروهی از اشیاء ، ما تمایل داریم اشیاء مشابه را به عنوان بخشی از همان گروه یا الگو درک کنیم. نوع یک شی را می توان با رنگ ، شکل یا احساس کلی آن تعریف کرد.
بسته شدن : مغز انسان می تواند از کانتورها پیروی کند و الگوها را حتی در صورت وجود سوراخ و شکاف در کانتورها و الگوهای ذکر شده مشاهده کند. به همین ترتیب ، بر اساس چگونگی چارچوب صحنه ، بیننده ممکن است اشکال و الگوهای واقعی را مشاهده نکند – و این می تواند یک تصویر قانع کننده تر ایجاد کند.
تعادل : همانطور که در قاعده سوم و نسبت طلایی شرح داده شده است ، تعادل یک جنبه مهم از زیبایی شناسی است. این می تواند به معنای تقارن باشد ، اما بیشتر به این معنی است که در عکس احساس تعادل وجود دارد.
باز هم ، اصول گشتالت بیشتر شبیه به دستورالعملهای انتزاعی است تا قوانین ساده. آنها سعی می كنند كه دلیل آن را توضیح دهند ، اما در مورد چگونگی آموزش واقعی نمی دهند.
۴. خطوط پیشرو
یکی از مهمترین مفاهیم در عکاسی این است که شما می خواهید عکس به طور ایده آل در یک مسیر خاص ، چشم بیننده را به جایی جلب کند. بیشتر افراد از بالا سمت چپ شروع به حرکت و به سمت مرکز حرکت می کنند ، اما همیشه این طور نیست.
آسانترین راه برای جلب نگاه بیننده از طریق عکس تهیه مسیر مستقیم برای آنها می باشد – و این کار با خطوط پیشرو انجام می شود . یک خط پیشرو می تواند هر چیزی باشد : جاده ها ، نرده ها ، شاخه های درخت ، دیوارها ، محوطه های طبیعی . حتی می تواند یک خط ضمنی مانند ساحل یا صف افراد باشد.
شکل ، جهت و عمق خطوط پیشرو می تواند از طریق عکس حس حرکتی ایجاد کند – و این پویایی می تواند باعث شود عکس های شما به جای ایستا و کسل کننده احساس زنده و فعالی داشته باشند. این انرژی است که می تواند تفاوت بین وضوح تصویر و تصویر قانع کننده باشد.
بنابراین دفعه بعد که موقعیت خود را قرار داده و دوربین را در چشم خود نگاه می دارید ، مطمئن شوید که به دنبال تمام خطوط بالقوه در صحنه ها هستید. از توقف و جابجایی نترسید
۵. پیش زمینه و پیس زمینه
- پیش زمینه چیست؟
پیشزمینه بخشی از تصویر است که به بیننده و یا عکاس نزدیکتر است و معمولا (نه همیشه) در قسمت پائین کادر قرار میگیرد.
- پس زمینه چیست؟
پس زمینه عموما و نه همیشه به بالاترین قسمت یک عکس گفته میشود. در عکاسی پرتره معمولا پس زمینه قسمت تار و فوکوس نشدهای است که پشت سر سوژه یا شخص موردنظر قرار دارد.
در حالی که روش های زیادی برای فریب مغز در فکر کردن به یک تصویر دو بعدی و سه بعدی وجود دارد ، یکی از ساده ترین روش ها این است که اطمینان حاصل کنید که عکس دارای پیش زمینه و پس زمینه ای است که هر دو موضوع مورد نظر را تکمیل می کنند.
در عکس بالا توجه داشته باشید که چگونه درخت (که به دوربین نزدیک است) و کوه ها (که دور از دوربین هستند) با هم کار می کنند تا یک حس نسبت به فضای سه بعدی ایجاد کنند ، و می توانید بگویید کوه ها بزرگ هستند. و بدون درخت ، نمی توانید بگویید که آن کوه ها چقدر بزرگ هستند.
در عکس بالا توجه داشته باشید که بخش پائین تصویر که گیاه داخل آن روئیده است، پیشزمینه (یا Foreground) این عکس است. خود معبد مخروبه هم میان زمینه و سوژهی اصلی عکس ما میباشد. در نهایت نیز به آسمان میرسیم که بکگراند تصویر را تشکیل داده است.
از کدام قانون عکاسی بیشتر استفاده می کنید؟
تکرار می کنم : لازم نیست در هر عکسی که می گیرید از همه این قوانین استفاده کنید . در حقیقت ، شما به طور بالقوه می توانید از یک منظره ، فوق العاده عکس بگیرید که هیچ یک از قوانین فوق را شامل نمی شود.
به عنوان یک قاعده کلی ، اگر عکسی دارید که به نظر خوب نمی رسد ، اعمال یک یا چند تا از قانون های عکاسی بیان شده در این مقاله احتمالاً باعث بهبود آن می شود.
دیدگاه ها