مهمترین روتین و تلقین هایی که افراد موفق انجام می دهند

من خوبم ولی کامل نیستم

بگذارید خیالتان را راحت کنم . در این هستی پهناور هیچ محصول و یا افراد یا خدمتی  وجود ندارد که صد در صد کامل باشد . پس اگر احساس می کنید که کمبود هایی دارید و یا این که برای موفق شدن توانایی های کافی ندارد اصلا ناراحت نباشید . در واقع می توان این موضوع را این گونه بیان کرد که هدف این جهان تکامل است و بدون این چرخه ی حیاتی زندگی معنایی ندارد .

برای موفقیت شما نیاز ندارید که حتما در همان ابتدای راه تمام توانایی ها و مهارت ها و شرایط را به طور کامل داشته باشید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که اقدام کنید . سخت ترین کار دنیا شروع کردن است ولی زمانی که شروع کنید در واقع استارت این چرخه یعنی تکامل را زده اید . پس اگر می خواهید راه افراد موفق را در پیش بگیرید باید از همین امروز به بعد زمانی که تصمیمی گرفتید،  بلافاصله برای عملی کردن آن اقدام کنید و اصلا نگران نباشید زیرا زمانی که این مسیر را طی می کنی گام ب گام تغییر می کنید و مهارت های لازم را کسب می کنید .

شما در مسیری که تعیین می کنید، به قول معروف صد وجود خود را بگذارید و از هیچ کاری دریغ نکنید و همواره تغییرات و اصلاحات را در کار و رفتار خود ایجاد کنید و تا زمانی که به نتیجه دلخواه و تعیین شده نرسیده اید دست از تلاش کردن و صبر کردن بر ندارید . ساکن بودن زمینه ی شکست شما را فراهم می کند آن هم بدون این که خودتان خبر داشته باشید . شما تصور می کنید که در حال آماده کردن خود و فراهم کردن پیش نیاز های راه موفقیت هستید اما غافل از این که شما با این کار با ارزش ترین سرمایه خود یعنی زمان را از می دهید .

پس این جمله را هرگز فراموش نکنید و هر روز آن را تکرار کنید حتی همین حالا بلند با خود بگویید که ” من خوبم ولی کامل نیستم” اما این باعث نمی شود که من توقف کنم و مایوس شوم . من همین حالا اقدام می کنم و خودم را در این مسیر می سازم و کامل می کنم و تا به نتیجه ای که می خواهم نرسم از حرکت نمی ایستم .

مهم نیست که دیگران در مورد من چه تفکری دارند

یکی از کاربردی ترین و مهم ترین نکته هایی که باید همیشه آویزه ی گوش خود کنید این جمله ساده و معروف است که برایتان مهم نباشد که دیگران در مورد شما، زندگیتان، کار ها و تصیماتتان و حتی علایقتان چه تفکری دارند . اما متاسفانه در جامعه ما در صد زیادی از افراد همیشه نگران این موضوع هستند و یکی از مانع های مسیر موفقیت برای آن ها توجه کردن بیش از اندازه به این نکته است . شما نباید اصلا به هیچ عنوان خودتان را درگیر حرف های دیگران کنید و حتی گوش کنید .

در اکثر اوقات افراد یا به دلیل ترسی که خود از آینده دارند و یا به دلیل حسادت هایی که نسبت به شما دارند، با حرف های بی پایه و اساس و غیر منطقی شما را نسبت به هدفتان سرد و گمراه می کنند و این باعث می شود که شما در انجام آن کار تردید کنید و یا به طور کل از انجام آن منصرف شوید .

توصیه ای که افراد موفق به کسانی که می خواهند مانند آن ها باشند این است که زمانی که تصمیمی را گرفتید و از آن مطمئن شدید آن را انجام دهید و به حرف های دیگران نیز به هیچ وجه گوش ندهید . این زندگی شما است و نباید بر اساس حرف ها و نظرات دیگران ساخته و بنا شود . اما توجه کنید که گوش نکردن به حرف های دیگران به معنی بی احترامی به آن ها نیست . به قول معروف حرف ها را از یک گوش بشنوید و از گوش دیگر بیرون کنید . در اصل می خواهیم بگوییم که نگذارید این حرف ها روی شما اثر کند و اخلالی در کارتان ایجاد کند .

باید آگاه باشید که طی کردن مسیر موفقیت آسان نیست و حتی ممکن است در این بین مردم شما را دیوانه خطاب کنند . اگر با همچین لحظه ای مواجه شدید اصلا ناراحت نشوید و پا پس نکشید . یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که مانع کسب موفقیت در زندگی می شود این است که منتظر باشید که رویا ها و اهداف شما مورد تایید و پسند دیگران و اطرافیانتان باشد .

شما می توانید با مطالعه آموزه ها و تجارب بسیاری از موفق ترین افراد جهان به خرمندی برسید و همه چیز را به وضوح خواهید دید و حقایق بنیادی و اساسی مشخص می شوند . با دیدن، خواندن و شنیدن بیشتر این حقایق دیگر گول وعده های مدعیان دروغین با وعده ی دستاورد های علمی جدید را نمی خورید . همان طور که جیم ران فیلسوف تجارت و مربی دارن هاردی می گوید هیچ اصول جدیدی وجود ندارد، حقیقت کسب موفقیت چیز جدیدی نیست بلکه خیلی قدیمی است .

باید به کسی که می گوید بیاید این جا می خواهم آنتیک های دست سازم را نشانتان دهم، مشکوک شوید. نه!! شما نمی توانید آنتیک بسازید . قبل از این که ادامه بدهیم به شما یک هشدار می دهم . به دست آوردن موفقیت سخت است . فرایند رسیدن به موفقیت پر زحمت، طاقت فرسا و گاهی اوقات خسته کننده است . ثروتمند شدن، توانمند شدن و جهانی شدن در هر زمینه ای آهسته و دشوار است . از حرفم اشتباه برداشت نکنید چون با طی کردن مراحل کسب موفقیت می توانید بلافاصله نتایج مثبت را در زندگیتان ببینید .

اما اگر از کار، انضباط و تعهد خوشتان نمی آید بهتر است که تلویزیون را روشن کنید و به همان تبلیغات موفقیت یک شبه دل خوش کنید البته اگر یک کارت اعتباری پر از پول دارید !!!

من موفق می شوم نه فورا ولی حتما

آیا تا به حال جمله ی ” آن که آهسته و پیوسته برود موفق می شود ” را شنیده اید ؟! قصه ی لاک پشت و خرگوش را چطور؟ قطعا همه ی ما این قصه معروف را یک بار شنیده ایم . خانم ها و آقایان، من دارن هاردی مثل همان لاک پشتی هستم که در قصه بود . به من وقت کافی بدهید و ببینید که هر کس و هر چیزی را در هر رقابتی شکست خواهم داد . چرا ؟

نه به خاطر این که بهترین و با هوش ترین  و سریع ترین فرد هستم . من به خاطر عادت های مثبتی که در خودم ایجاد کرده ام و پشت کارم در ایجاد این عادت ها است که برنده می شوم . در این دنیا من بیشتر از هر کسی در این دنیا به پشتکار ایمان دارم . من دلیل زنده ای برای اثبات این هستم که پشتکار کلید نهایی موفقیت است . با این حال، همین پشتکار یکی از بزرگ ترین دام هایی است که بر سر راه افرادی قرار می گیرد که برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش می کنند .

بسیاری از افراد نمی دانند که چه گونه از این دام جان سالم به در ببرند . من می دانم، و باید به خاطر آن از پدرم تشکر کنم  چون در اصل او اولین مربی من بود .

فلسفه اصلی پدر من این بود که چه با هوش باشی و چه نباشی باید برای جبران کمبود هایی که در تجربه، مهارت، هوش و یا استعداد ذاتی دارید سخت کار کنید . اگر رقایبتان با هوش تر، با استعداد تر و با تجربه تر است باید سه یا چهار برابر بیشتر تلاش کنید . هنوز هم می توانید آن ها را شکست دهید ! فرقی نمی کند با چه چالشی رو به رو شویم او به من یاد داد برای آن چه که ندارم سخت تلاش کنم .

باید اعتراف کنم من از آموزه های افراد موفق به این نتیجه رسیده ام که با پشتکار موفق می شوم نه فورا ولی حتما !

این شعار من بود که سرلوحه تک تک کار هایم قرار داده بودم . نکته ی جالب در این فرایند این است که با وجود این که در پایان به نتایج بزرگی دست می یابید اما قدم هایی که در راه رسیدن به موفقیت بر می دارید خیلی احساس نمی شوند چون قدم های کوچک و پیوسته هستند که شروع یک موفقیت را برای شما رقم می زنند . در واقع موفقیت نتیجه ی انتخاب های کوچک و هوشمندانه ای است که در طی گذشت زمان کامل شده اند .

 در برابر چیزی که صحبت می کنم گوش می دهم

افرادی که با اعتماد به نفس هستند و از دانش و اطلاعات خود کاملا مطمئن هستند نیاز چندانی به صحبت کردن احساس نمی کنند . از قدیم الایام شنیده ایم که عاقل ها بیشتر گوش می کنند تا صحبت . هر کدام از ما طرز تفکر خودمان را داریم و این یکی از دلایلی است که سبک و شیوه ی زندگی ما با یک دیگر متفاوت است و اگر قرار باشد که ما این تفاوت ها را با اطمینان با دیگران در میان بگذاریم بازخورد های جالبی از آن ها دریافت نمی کنیم .

زیرا آن ها طرز تفکر خودشان را دارند و از ایجاد هر گونه تغییری در آن بیزارند . پس اگر می خواهید دوستان و آشنایان خود را نرنجانید بهتر است دیدگاه ها،برنامه ها، عقاید و اهدافتان را برای آن ها باز گو نکنید .

جالب است بدانید که ما هر روزه ما با میلیارد ها اطلاعات دیداری، شنیداری و فیزیکی بمباران می شویم و نسبت به هر کدام از آن ها دیدگاه و نظرات خاص خودمان را داریم و اشتیاق شگفت و زیادی نسبت به صحبت کردن از آن ها با دیگران داریم . گاهی اوقات صحبت می کنیم نه به این خاطر که دیگران علاقع مند به شنیدن حرف هایمان هستند، بلکه به این خاطر که خودمان به حرف زدن علاقه مند هستیم .

به نقل از مارک تویین نویسنده و فکاهی نویس نامدار آمریکایی، استفاده کردن از کلمات مناسب در هر زمینه ای بسیار موثر خواهد بود اما همیشه به یاد داشته باشید که هیچ کلمه‌ و عبارتی تا به حال به اندازه یک مکث به موقع موثر نبوده است .

در بسیاری از مواقع دشوار است که پاسخ کسی را ندهیم، به خصوص وقتی که احساس می‌ کنیم مورد حمله و نقد قرار دیگران قرار گرفته ‌ایم .

انگیزه طبیعی و ذات ما این است که با حالتی تدافعی واکنش نشان دهیم و اغلب واکنش آنی ما باعث بدتر شدن اوضاع می‌ شود . بدون فکر سخن گفتن، می‌ تواند باعث شود که شما با حالتی دفاعی، ذهنی بسته، خصمانه و نا مطمئن به نظر برسید و به فرد دیگر اجازه دهید که فکر کند شما فرد حقیری هستید . خویشتن داری به بلوغ احساسی نیاز دارد و زمانی که کسی به طور مداوم شما را وارد تنش می کند، چالش برانگیز است .

گاهی اوقات بهترین پاسخ به دیگران و در کل به اطرافیانمان، پاسخ ندادن یا حداقل پاسخ سریع ندادن است .

زمانی که شما به جای این که صحبت کنید ساکت می مانید و گوش می دهید در آن لحظه مانع از گفتن چیز هایی می ‌شوید که بعدا قطعا از گفته شدنشان متاسف خواهید شد . اگر بخواهیم این موضوع را کمی علمی تر برسی کنیم باید به شما عزیزان بگویم که صحبت نکردن لزوما یک رویکرد انفعالی در روابط نیست .

در حقیقت، این می ‌تواند منادی ایجاد روابط قوی با ارتباط سالم باشد . زمانی که آرام هستید، می‌ توانید خویشتن نگری داشته باشید، به نیاز های فرد دیگر توجه کنید و نسبت به آن چه که برای فرد دیگر اهمیت دارد، حساس ‌تر شوید . چون شما به دنبال ایجاد یک رابطه کسب ‌و کار و یا شخصی هستید، گوش دادن فعال در هنگام ساکت بودن می‌ تواند به شما اجازه دهد که فضای بیشتری برای پاسخ همراه با تفکر صرف کنید .

شما می ‌توانید احترام بیشتری به دست آورید و هنگامی که ساکت هستید، عاقل ‌تر به نظر می آیید . اما سوال بسیار مهم و حیاتی که پیش می آید این است که چگونه می ‌توانیم بفهمیم چه زمانی باید افکار خود را به اشتراک بگذاریم و چه زمانی بهتر است ساکت بمانیم ؟ چه زمانی باید از صحبت کردن خودداری کنیم ؟

در پاسخ به این سوالات باید بگوییم که افراد تمایل دارند بیشتر به کسی گوش دهند که سخنور است و چیز با ارزشی برای گفتن دارد نه کسی که همواره حرف می زند . به خودتان فکر کنید که این بهترین کار برای خودداری کردن از زدن هر حرفی است .

این فکر کردن می تواند برای درخواست نصحیت کردن از دیگران، سوال پرسیدن از دیگران، ارائه ی دیدگاه خود یا فقط گوش کردن به دیگران باشد . درنگ کردن منجر به پاسخی از طرف شما می شود که می تواند به شما در تشخیص این که آیا باید از صحبت کردن دوری کنید یا سخن بگویید، کمک کند . در نهایت این توصیه مهم را هرگز فراموش نکنید و بیشتر در در مکالمه هایتان با دقت به سخنان دیگران گوش کنید .

من همیشه آماده هستم تا با ترس هایم روبه رو شوم

ترس یکی از بزرگ ترین عامل های باز دارنده و موانع موفقیت و زمینه ساز شکست است . حتما برای شما هم پیش آمده است که بار ها تلاش کرده اید تا کاری را انجام دهید اما پشیمان شده اید و یا چیزی مانع از انجام آن شده است . ممکن است موضوعی تصمیم شما را تغییر داده باشد . باید بگوییم که این عامل باز دارنده همان ترس است . ترس تسریع کننده تنبلی است .

اما چرا ترس مانع از موفقیت ما می شود و ما را از انجام کار های مدنظرمان باز می دارد ؟

دلیل آن بسیار ساده است . در واقع ترس همیشه به ما می گوید اگر تلاش کنید، امکان شکست شما بیشتر از موفقیت هایتان خواهد بود . زمانی که ترس به ما تلقین می کند که به جای پذیرفته شدن، طرد می شویم، در واقع باعث می شد که ما دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری انجام ندهیم و همچنان از انجام آن کار طفره برویم.

پائولو کوئیلو در آخرین کتاب خود به نام ” الف ” می گوید، این شهامت نیست که انسان ها را به موفقیت سوق می دهد، بلکه اراده و عزم راسخ است . او می گوید، اراده به ما کمک می کند تا با تصمیم گیری درست در مسیر تحقق رویا ها و اهداف خود گام برداریم .

اگر به همه مردم موفق سراسر دنیا و تاریخ نگاه کنیم، همچون گاندی، استیو جابز، ماندلا، دونالد ترامپ و … متوجه می شویم همه آن ها در مسیر رسیدن به اهداف خود بسیار شکیبا و بردبار بوده اند و هرگز دست از تلاش نکشیده اند . آن ها نیز در راه موفقیت با این موارد رو به رو شده اند اما خودشان هرگز تصور نمی کردند که راه موفقیت قرار است راحت و ساده باشد . آن ها خودشان را برای هر گونه سختی و از همه مهم تر برای مقابله با ترس هایشان آماده کرده بودند .

در هر کتاب موفقیت و انگیزشی که مطالعه کنید با این جمله رو به رو می شوید که ” تفاوت مردم موفق با افراد عادی در این است که جا هایی که همه کم می آورند و ناامید می شوند، آن ها با اراده قوی تر ادامه می دهند . آن ها همیشه تلاش، مبارزه و آزادی را انتخاب می کنند . “

همیشه بهترین اتفاق ها برایم رخ می دهد

شاید شما باور دارید که واقعا بد شانس هستید . این تنها یک بهانه است . تفاوت بین ثروتمند شدن، خوشحالی و سلامتی با شکست، افسردگی و بیماری در انتخاب هایی است که در طول زندگیتان انجام می دهید . هیچ چیز دیگر این تفاوت ها را ایجاد نمی کند .

تنها یک حقیقت در مورد خوش شانسی وجود دارد : همه ی ما انسان ها خوش شانس هستیم . اگر سالم هستید و کمی غذا برای خوردن در یخچال خانه یتان دارید خوش شانس هستید . همه فرصت این را دارند که خوش شانس باشند چون غیر از تن درستی و آب و غذا که لازمه های اصلی زندگی هستند شانس به انتخاب های ما بستگی دارد . وقتی از ریچارد برانسون پرسیده می شود که آیا احساس می کند که خوش شانسی در موفقیت اش نقش داشته است یا خیر پاسخ داد :

البته که نقش داشته است ما همه خوش شانس هستیم . خوش شانسی هر روز در اطراف ما است . مرتبا اتفاقات خوب و خوشی برای ما می افتد که ممکن است اصلا متوجه آن ها نباشیم . من از هیچ کس دیگری خوش شانس تر و یا بد شانس تر نیستم . فرق من و بقیه این است که وقتی خوش شانسی سر راه من قرار می گیرد از آن استفاده می کنم .

حالا که بحث شانس پیش آمد بگویم که به اعتقاد من ضرب المثل قدیمی ” شانس وقتی اتفاق می افتد که فرصت با آمادگی همراه شود ” کافی نیست . من معتقد هستم که شانس دو عنصر مهم دیگر هم دارد وآن دو نگرش و اقدام می باشد .

وقتی ما نگرش خود را به خوش شانس بودنمان تقویت کنیم همیشه بهترین اتفاق ها برایمان رخ می دهد .